شیرزاد عبدالهی وگزارش بازجوپسند او. / رسول بداقی
اندیشه وهنر معلم
راه معلم: مابایدبرای رسیدن به دموکراسی ازکودکان آغازکنیم،تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است.

 شیرزاد عبدالهی وگزارش بازجوپسند او  /  رسول بداقی

کلا گفتن در باره ی شیرزاد عبدالهی کاربیهوده ای است،زیرا او فردی حق التحریری است.

حق التحریر چیست؟ روزنامه نگارها بااین واژه کاملا آشنایی دارند،و این یک واژه ی روزنامه نگاری است،این واژه برای کسانی به کار می رود که دراستخدام یک روزنامه نیستند،بلکه به خاطر تهیه ی یک گزارش یا نوشته مبلغی را از روزنامه دریافت می کنند،(با پوزش از روزنامه نگاران حق التحریربرای این مقایسه ی نابه جا)    

درسالهای 1386 و1387 که  فرزاد کمانگرمعلم آزاده و دلسوز،زیرحکم اعدام بود،وبرخی فعالان در کانونهای صنفی به دنبال تشکیل دادگاه برای محاکمه ی قانونی فرزاد کمانگربودند،من در به در دنبال یافتن نام و نشانی از خانواده یا وکیل فرزادبودم،تاچندماه نتوانستم نشانی از آنان پیدا کنم،من فقط نام فرزاد را شنیده بودم،واینکه یک معلم کرد است، که برایش حکم اعدام صادرشده است،همین!

در آن شرایط کمتر مرد وزنی یافت می شد ،که بتواند ،حتا نام فرزاد را برزبان بیاورد،اگرکسی با قدمی یا قلمی چیزی از فرزاد می گفت،یا خواهان دفاع از اوبود،مورد لعن و نفرین و تهمت و توهین بسیاری ازبه اصطلاح فعالان صنفی قرار می گرفت، نه تلگرامی بود،ونه فضای مجازیی به این گستردگی بود! من حتا موبایل هم نداشتم ،اما ایمیل می توانستم بفرستم،به جاهایی که می شناختم و احتمال می دادم ،نشانی از فرزاد داشته باشند،ایمیل زدم،اما هیچ خبری نتوانستم بگیرم، که سرنخی از فرزاد داشته باشد،تا اینکه پس از مدتها ایمیلی حاوی یک بیانیه از طرف انجمن صنفی معلمان کردستان درمحکومیت صدور حکم فرزاد کمانگر ،بدون اینکه نام و نشانی از فرستنده ی ایمیل در آن باشد،دریافت کردم.شماره ی تلفنی از وکیل فرزاد،آقای خلیل بهرامیان هم در آن درج شده بود،پس از مدتها روشن شد،که هیات مدیره ی انجمن صنفی معلمان کردستان به اطلاعات احضار شده ،ودرباره ی عاملین صدور این بیانیه از آنها بازخواست شده است،همه ی احضار شدگان به اتفاق ،صدور بیانیه راکار شاهد علوی دانسته بودند،شاهد علوی هم از راه مرز عراق به آمریکا رفته بود،و از دسترس نیروهای امنیتی خارج شده بود.

من به محض در یافت شماره ی تلفن با آقای بهرامیان تماس گرفتم،آقای بهرامیان را هرگز ندیده بودم،اما شاهد علوی را یکبار در جلسه ی کانون صنفی معلمان تهران بدون هیچ قرار قبلی یا شناختی دیدم ،او حرفهایش را زد ،فرزاد را معرفی کرد،و از کانون کمک خواست،پس از پایان حرفهایش از جلسه بیرون رفت ،من دیگر هرگز اورا ندیدم.

خلیل بهرامیان بسیار چشم به راه کمکی از طرف معلمان برای نجات فرزاد کمانگر بود،از من  استقبال کرد وکمک خواست ،واعلام کرد که فرزاد کمانگر،این معلم بی گناه قرار است بیست روز دیگر(گویا 20 مرداد 87)اعدام شود،همان شب مصاحبه ای در باره ی کم و کیف حکم فرزاد و درخواست وکیل ازمراجع قضایی انجام شد،سپس این مصاحبه دروبلاگ کانون صنفی معلمان ایران(تهران)که آن زمان خبرهای آنرا من تهیه و به روزمی کردم،درج شد.

با خانواده ی فرزاد هم مصاحبه کردم،با یکی از معلمان کردستان که اکنون نامش را به خاطر نمی آورم ،مصاحبه کردم ،و در وبلاگ درج شد.

تلاش کردم که ازهمه ی کسانی که کاری از دستشان برمیآید برای جلوگیری از اجرای حکم تا تشکیل دادگاه قانونی کمک بگیرم،در آن زمان سفری به کوهدشت داشتم ،مادرم بوسیله ی همسایه ها وبرخی اقوام از فعالیت ها و گفت و گوهای من با رسانه های خارجی (وی او ای،رادیو بی بی سی،رادیو آلمان،رادیو فرانسه و رادیو آزادی) باخبرشده بود،او به  خاطر عشق مادر و فرزندی به من گفت ،پسرم این همه دفاع می کنی،آیا کسی پشتیبان توهم هست؟ پس چه کارداری که معلمی در کردستان قراراست اعدام بشود ،یانه؟

در پاسخ گفتم ،مادر توخودت مادری! همانطوری که انتظار داری دیگران از من پشتیبانی کنند،مادر فرزاد هم دوست دارد،معلمی پیدا شود،که پشتیبان پسرش باشد.باگفتن این جمله ،ناگهان اشک از چشمان مادرم جاری شد !وبرای ما آرزوی خیرکرد. در آن لحظات با دیدن اشک مادرم،جگرم کباب شد،اما به روی خودم نیاوردم،مادرم را بغل کردم و اورادلداری دادم که نگران نباشد ،بااین کارها هیچ اتفاق ناگواری برای ما نمی افتد،اندوه به دل راه نده! " دیگر تاب ماندن نیاوردم از پیش مادرم به بهانه ای گریختم.

اما ،آقای خلیل بهرامیان وکیل فرزاد خواهان یک فعالیت گسترده تر برای تشکیل دادگاه علنی برای فرزاد شد،جلسه ای برای تصمیم گیری متشکل از چند گروه ازجمله خانواده ی فرزاد،انجمن صنفی معلمان کردستان،کانون صنفی معلمان تهران (خاکساری،دارابی،رئیس زاده ،پوروثوق ،عبدی)،خلیل بهرامیان(وکیل فرزاد)،تقی رحمانی (ازنیروهای ملی مذهبی) تشکیل شد،نماینده ای از طرف کانون وکلای حقوق بشرهم دراین جلسه حضور داشت، از هفت روزنامه داخلی بطور حضوری دعوت کردم، پنج خبرگزاری مهم خارجی را هم در جریان این جلسه گذاشتم، جلسه در دفتر آقای بهرامیان تشکیل شد،مجری جلسه من بودم،دوستان هرکدام به نوبت پیشنهادی برای لغوحکم ارائه دادند،اما آقای رحمانی خواستارتعلیق حکم اعدام بود،از دید ایشان،قوه ی قضائیه هرگز به یکباره حکم اعدام را لغو نمی کند،بلکه اول ما باید خواستار تعلیق حکم اعدام بشویم ،و پس از تعلیق فرصت هست، تا برای لغو حکم فعالیت کنیم.این نظرآقای رحمانی راهمه ی حاضران پذیرفتند،و به تصویب همه رسید.

درپایان آن جلسه آقای بهرامیان با رادیو آزادی ،من با وی او ای،فرشا د کمانگر(برادر فرزاد)بابی بی سی و چند رسانه ی کرد زبان،خاکساری با رادیو آلمان ،تقی رحمانی با فرانسه و.... دریک شب همه باهم در این باره گفت وگو کردیم،تنها روزنامه ی داخلی که در این جلسه شرکت کرد،و گزارش کوتاهی ارائه داد ،روزنامه ی سرمایه بود.

اما شیرزاد عبدالهی :

این آدم همواره فعالین صنفی رادردفاع از فرزاد کمانگرمنع می کرد ،برهان ایشان این بود،که " فرزاد عضو کانون صنفی معلمان نیست،" در حالیکه فرزاد کمانگرعضوانجمن صنفی معلمان کردستان بود، وحتادریکی از جلسات شورای هماهنگی که در باشگاه فرهنگیان،درچهارراه لشکر تشکیل شده بود،از طرف انجمن صنفی معلمان کردستان شرکت داشت.

مخالفت دیگر شیرزاد،به این بهانه بود،که "حکم اعدام فرزاد به خاطرعضویت در کانون صنفی معلمان نبوده است بلکه به اتهام هواداری ازپژاک بوده است،پس شایسته نیست،کانونها کاری برای جلوگیری از اجرای حکم انجام دهند."

نمی دانم چه چیزی چشم وگوش شیرزاد را به روی این واقعیت بسته بود که، خواست ما یک خواست قانونی وانسانی بود،و می گفتیم :"صرف اینکه فرزاد یک انسان ویک معلم است ،پس ما خواهان تشکیل دادگاه قانونی(طبق اصل 168) قانون اساسی مبنی برعلنی بودن وحضور هیات منصفه درروند دادگاه هستیم،نه بیشتر!"

هیچ کدام از این استدلالها روح تشنه ی آقای عبدالهی را قانع نمی کرد.بالاخره کار آقای عبدالهی به جایی رسید که در وبلاگ شخصی اش این مقاله ی امنیتی که حاوی اتهاماتی دروغین  برعلیه من بود،منتشر شد.

مضمون این اتهامات اینگونه بود:

آقای عبدالهی در وبلاگ شخصی اش در بالای یک مقاله سه عکس تکی (پرسنلی) درج کرده بود،عکس رسول بداقی در میان عکس فرزاد کمانگر و شاهد علوی،شیرزاد درتوضیح وعلت ترتیب قرار دادن این عکسها چنین شرح داده بود،فرزاد کمانگر در زندان با رسول بداقی تماس می گیرد،گزارشاتی را به او می دهد ،بداقی(به عنوان رابط بین این دو) گزارشات را برای شاهد علوی در آمریکا می فرستد!!!

شیرزاد درادامه نوشته بود:" این چه زندانی است ،که در آنجا زندانی می تواند باهرکس که دلش خواست تماس بگیرد؟"

من با دیدن این گزارش،آنرا در وبلاگ کانون درج کردم و درپایان آن چنین نوشتم:
" آقای عبدالهی چنانچه درج این گزارش کمکی به شما و خانواده ی محترم شما می کند،برای من باعث خوشحالی است،حتا اگراین گزارش برای من وخانواده ام زمینه سازعواقب ناگواری باشد.

بااحترام رسول بداقی"

پشت سر این پیام من ،دههاپیام سرزنش آمیز ازهمکاران ،ازجمله استاد ارجمند م جناب عباس معارفی برای شیرزاد فرستاده شد،با وجودآنکه نزدیک به دو دهه از این ماجرا می گذرد اما به یاد دارم،که محتوای پیام آقای معارفی اینگونه بود:

"آقای عبدالهی شرمت باد ،خجالت بکش و....."

درتابستان سال 88 دراتاقهای بازجویی،یکی ازموارد اتهام من وموضوعات بازجویی من مضمون همین گزارش جناب شیرزادعبدالهی بود.

پایان


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

جمعه 13 اسفند 1395برچسب:, :: 19:31 :: نويسنده : *** راه معلم ***

مابرای رسیدن به دموکراسی،بایدازکودکان آغازکنیم ////////////// ///////////////
درباره ی سایت

به سایت اندیشه وهنر معلم خوش آمدید.>>>>>>>>>>>> راه معلم : ماناچاریم دموکراسی راازکودکان آغازکنیم. / تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است./ آموزش دموکراسی ازگفت وگو آغازمی شود./کودکان رابایدبه شنیدن حرف همدیگرعادت دهیم/ وجدان بیدار/ پذیرش منطق /تعادل عقل و احساس / پرهیزازمفت خوری / رعایت قانون جمع / برتری منافع جمعی بر منافع فردی / این تفکر که "هیچکس بدون اشتباه نیست."رابایدبه کودکان بیاموزیم. /// اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی : دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. //// اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی : احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته‌شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبورکرد.
تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است ..........
">
تازه ها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 34
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 79
بازدید ماه : 62
بازدید کل : 5574
تعداد مطالب : 169
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1